چرا وقتی دراز می کشم که به خواب برم فقط به تو فکر می کنم؟
منم به کمی خواب احتیاج دارم فردا کارهایی برای انجام دادن دارم
هر لحظه که چشمهام رو میبندم صورت تو رو میبینم
بنابرین من سعی می کنم تا بخوانم اما همه چیزی که انجام میدم اینه که جای خودم رو از دست میدم
آیا من از بودن با تو آزار میبینم؟
آیا من کارهامو خوب انجام نمیدم چون تو رو میخوام؟
اما من همیشه این کارها رو انجام میدم
من فقط میخوام به تو زنگ بزنم و بگم سلام
میدونم که ساعت ۳ صبحه
و چند وقت پیش تو رو دیدم
اما من هنوزم درد نیاز به شنیدن صدای تو رو دارم
تا بدونم که تو اینجایی
و به نظر نمیرسه که انتخاب دیگه ای داشته باشم
من متاسفم که تا حالا شب ها بیدارت کردم
احساس تنهایی رو در درونم داشتم
آیا این راهی است برای وقتی که احساس میکنیم که عاشق شده ایم
یا چیز دیگری....