دختر خیابونی

نوشته های دختر خیابونی

دختر خیابونی

نوشته های دختر خیابونی

ترجمه ی what should i do

وقتی بهت اجازه ی یک قدم دورتر شدن رو میدم

چشمام پر از اشک میشه

وقتی تو یک قدم  دورتر میشی

اشکهام بیشتر فرو میریزه

همانطور که حرکت میکنی به جایی که در دسترس من نیستی حتی اگر یکم از دستام دور بشی

دیگه نمی تونم بگیرمت  و فقط می تونم گریه کنم

باید چیکار کنم؟باید چیکار کنم؟ تو داری میری

باید چیکار کنم؟باید چیکار کنم؟ تو داری منو ترک می کنی

عاشقتم عاشقتم  من بدون تو فقط گریه می کنم

اما تو نمیتونی بشنوی به خاطر اینکه من در درونم فریاد میزنم

تمام طول روز من تلاش میکنم که تو رو فراموش کنم

اما بازم بهت فکر میکنم

تمام طول روز بهت میگم خداحافظ

اما بازم بهت فکر میکنم

با وجود اینکه من میدونم به جا یی میری  که دیگه نمیتونم بهت بچسبم و پیشت باشم

حتی اگه از دستام دور بشی

دیگه نمیتونم پیدات کنم فقط می تونم گریه کنم

چیکار باید بکنم؟چیکار باید بکنم؟ من فقط میتونم تو رو ببینم

چیکار باید بکنم؟چیکار باید بکنم؟ من فقط عاشق توام

منو ببخش منو ببخش.می تونی بشنوی؟

خواهش می کنم پیشم برگرد اگه نه دیگه نمیتونم ادامه بدم

چیکار باید بکنم؟چیکار باید بکنم؟من فقط تو رو دارم

چیکار باید بکنم؟چیکار باید بکنم؟تو داری ترکم میکنی

چیکار باید کنم؟چیکار باید کنم؟ تو داری منو تنها میزاری

عاشقتم عاشقتم بدون تو فقط گریه میکنم

اما تو نمیتونی بشنوی چون من فقط در درونم داد میزنم

نظرات 1 + ارسال نظر
پرتو چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ب.ظ http://par2.blogsky.com/

رفتن رو تجربه کردم خیلی سخته و دردناکه.....

اما دیانا واسه من گذشت درسته به سختی ولی گذشت...

درسته امیدوارم واسه منم بگذره اما اینقدر سخت نباشه که دیگه زنده نباشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد