نباید این کارو انجام میدادم
باید وانمود میکردم نمیدونم
مثل اینکه نمیدیدم
مثل اینکه نمیتونستم ببینم
نباید از همون اول بهت نگاه میکردم
باید فرار میکردم
باید وانمود میکردم که نشنیدم
مثل اینکه نمیشنیدم
مثل اینکه نمی تونستم بشنوم
نباید عشقت رو از همون اول میشنیدم
بدون کلمه ای تو بهم عشق رویاد دادی
بدون کلمه ای تو عشقت رو بهم دادی
و منو با نفسهات پر کردی و بعدش فرار کردی
بدون کلمه ای تو ترکم کردی
بدون کلمه ای عشقم رو رها کردی
نمیدونم چی باید بگم لبهام غافلگیر شدن
چون بدون کلمه ای اومدی
چرا اینقدر سخت می شه؟
چرا به طور مداوم سخت و درد ناک می شه؟
به جز وقت هایی که میفهمم این حقیقته که دیگه نمیبینمت
و دیگه تو هیچوقت اینجا نخواهی بود
در غیر این صورت مثل قبل خواهد بود
بدون کلمه ای عشقت رو بهم یاد دادی
و حالا که داری می ری لبهام غافلگیر شدن
چون بدون کلمه ای داری میری
hey, nice blog!!! visit our new blog, and tell me you wanted to link us plz, and how much can you understand English?