دختر خیابونی

نوشته های دختر خیابونی

دختر خیابونی

نوشته های دختر خیابونی

ترجمه یI wouldn't change a thing

 

مثل این میمونه که اون نمیشنوه من چی دارم میگم

ذهن او در دور دست ها سیر میکند

 و من نمیدونم چگونه به اونجا برسم

مثل این میمونه که اون همش میخواد استراحت کنه

انگار که اصلا اهمیت نمیده

من

تو

هردو روبه روی هم هستیم

اما چشم در چشم به هم نگاه نمیکنیم

مثل آب و آتش

تو میتونی من رو دیونه کنی

اما نمیتونم برای هر چیزی همچنان  دیونه ی تو بمونم

ما مثل زهره و مریخ هستیم

مثل دو ستاره ی متفاوت

اما تو هارمونی من برای هر ترانه ای که میخونم هستی

و من نمیخوام چیزی رو تغییر بدم

بزار فقط موسیقی شروع به نواختن کنه

اون اگه همه چیزه یا هیچ چیز

احساسات من  باز هم تغییر نخواهد کرد

چرا تو سعی نمیکنی به خوندن ذهن من

تو سعی میکنی دعوا راه بندازی تا جلب توجه کنی

این چیزی هست که همه ی دوستام میگن

وقتی من میگم آره اون میگه نه

وقتی که من می ایستم اون میزاره میره

اما من نمیخوام چیزی رو تغییر بدم

و اما من نمیتونم همیشه دیونه ی تو بمونم برای هرچیزی

 

 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:54 ق.ظ http://www.streetboy.blogsky.com

خدا رو شکر که دیگه نمیتونی دیونه اش بمونی
خدا رو شکر که دیگه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد